اصلاحات در شیلی و کوبا/ اعزام نفتکشهای ایران همزمان با تحریم مجدد ونزوئلا/ افول مورالس و بولسونارو/ تأیید سقط جنین در آرژانتین/ بازنویسی نفتا در مکزیک
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۵۷۲۹۷۸
«هادی اعلمی فریمان» کارشناس مسائل آمریکای لاتین در تشریح مهمترین وقایع آمریکای لاتین در سال ۲۰۲۰ در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: تحولات آمریکای لاتین در سال ۲۰۲۰ میلادی متاثر از پاندمی کرونا و شیوع این ویروس مرگبار بود. کووید- ۱۹ به صورت بسیار عمیقی تأثیر خود را بر جامعه، سیاست و اقتصاد آمریکای لاتین گذاشت و ما شاهد کشتار هزاران انسان در مکزیک، برزیل و آرژانتین بودیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شیلی
وی ادامه داد: از منظر سیاسی اگر بخواهیم به مهمترین تحولات آمریکای لاتین اشاره کنیم باید مستقیماً به سراغ شیلی برویم. در شیلی بحث اصلاح قانون اساسی یکی از مهمترین اقدامات سال گذشته میلادی جغرافیای آمریکای لاتین به شمار میرود. مردم این کشور بارها در اعتراض به اقتصاد و ساختار آموزشی شیلی به خیابان ها آمدند و حتی در ماههای گذشته درگیریهای بسیار زیادی میان آنها و نیروهای امنیتی این کشور رخ داد. در نهایت ۷۸ درصد از مردم به اصلاح قانون اساسی شیلی رأی دادند و باید این خبر را یکی از مهمترین تحولات آمریکای لاتین دانست. توجه داشته باشید که اقتصاد شیلی با بسیاری از کشورهای همجوار خود قابل مقایسه نیست و در همین راستا از وضعیت بهتری در حوزه اقتصاد و بهداشت برخوردار است.
کوبا
این تحلیلگر مسائل سیاسی تصریح کرد: در کوبا هم شاهد اعمال تحریمهای مجدد از سوی ایالات متحده علیه این کشور بودیم اما مهمتر از آن بحث بازنگری دولت هاوانا در محور اقتصاد این کشور است. بر اساس مستندات و اظهارات مقامهای کوبا، این کشور تمایل دارد از کالبد اقتصاد سوسیالیستی خارج شود و به سمت سرمایهداری پیش برود که این نکته بسیار مهمی به حساب میآید. در این راستا تک نرخی کردن دلار به ما میفهماند که کوبا در مسیر اصلاحات اقتصادی قرار گرفته است؛ چراکه تک نرخی کردن دلار در این کشور از فسادهای زیادی جلوگیری میکند و باید این اقدامها را دگرگونی در ساختار اقتصاد سوسیالیستی این کشور بدانیم. به همین جهت کوبا هم تحول مهمی را در سال گذشته تجربه کرد.
ونزوئلا
وی افزود: ونزوئلا یکی از کشورهای دیگری بود که در سال ۲۰۲۰ تحولات متنوعی در آن رخ داد. در سال گذشته همچنان تقابل میان «نیکلاس مادورو» و «خوان گوایدو» ادامه داشت و اساساً یک بحران سیاسی بر پایه شکلگیری دوقطبی عمیق را شاهد بودیم. در این میان بسیاری بر این عقیده بودند که با نمایش ترامپ در کنگره آمریکا و معرفی گوایدو به عنوان جایگزین مادورو همه چیز به نفع اپوزیسیون ونزئولا تمام خواهد شد که این تحلیل عملیاتی نشد. بارها شاهد بودیم که آمریکاییها سعی کردند ونزوئلا را با اعمال تحریمهای گسترده تا سر حد سقوط پیش ببرند اما میدانداری روسیه و چین موجب شد تا این توازن در کاراکاس به هم بریزد. حتی شاهد آن بودیم که بخشی از داراییهای بلوکه شده ونزوئلا در بانکهای بریتانیا و آمریکا به حساب اپوزیسیون این کشور واریز شد، اما باز هم اوضاع آنگونه که واشنگتن طرحریزی کرده بود پیش نرفت. در این راستا اعزام نفتکشهای ایران به ونزونلا را شاهد بودیم که یکی از بحث برانگیزترین تحولات سال گذشته در جغرافیای آمریکای لاتین به حساب میآید. در نهایت برگزاری انتخابات پارلمانی در ونزوئلا تا حدودی اوضاع را آرام کرد و جو سیاسی را به نفع مادورو رقم زد.
بولیوی و برزیل
اعلمی فریمان گفت: در بولیوی اتفاقات زیادی طی سال گذشته میلادی رخ داد و ما شاهد تقابل جبهههای مختلف سیاسی در این کشور بودیم. فرار «اوو مورالس» و همچنین مانور سیاسی او علیه مخالفانش و بالعکس از مهمترین وقایع بولیوی در سال گذشته میلادی بود. مضاف بر اینکه مقامهای فعلی بولیوی اعلام کردند مورالس میتواند به کشور بازگردد اما صرفاً میتواند فعالیت حزبی داشته باشد. برزیل هم یکی از کشورهای دیگری بود که در سال ۲۰۲۰ تا حدود زیادی کانون توجه رسانهها قرار گرفت. دلیل این امر، کشتار بیرحمانه به دلیل پاندمی کرونا در این کشور بود. ساختار ضعیف بهداشتی و اقتصادی برزیل باعث شد تا انتقادهای زیادی از دولت این کشور به رهبری «ژائیر بولسونارو» رخ دهد. این در حالی است که بولسونارو طی سالهای گذشته سعی کرده تا یک ساختار تکحزبی را در برزیل به راه بیاندازد که موفق نشد و حالا ما شاهد ائتلاف مخالفان علیه او هستیم.
آرژانتین و مکزیک
وی عنوان کرد: در حوزه حقوق زنان یک اتفاق بسیار مهم در آمریکای لاتین رخ داد که مرکزیت آن در آرژانتین بود. در این کشور ما شاهد تصویب قانون سقط جنین بودیم که بازتاب جهانی داشت. دلیل آن هم این است که زنان آرژانتین سالهای سال برای احقاق این حقوق خود با مقامات، سیاستمداران و حقوقدانان جنگیدند و سال ۲۰۲۰ شاهد بودیم که این قانون تصویب شد. در مکزیک هم بحث بازنویسی قرارداد نفتا را شاهد بودیم. این قرارداد از زمانی که دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ وارد کاخ سفید شد به یکی از محورهای حمله کاخ سفید به این کشور تبدیل شده بود اما در نهایت او توانست در سال گذشته میلادی مکزیک را مجبور به بازبینی و بازنویسی این قرارداد کند. ترامپ معتقد است که ساختار نفتا به ضرر واشنگتن بود؛ چراکه کارخانهها و نیروی کار در مکزیک تمرکز داشتند. حالا ایالات متحده با بازنویسی این قرارداد باعث شد تا این کارخانهها به جنوب آمریکا منتقل شوند و کارگران سفیدپوست در آن مشغول به کار شوند. از سوی دیگر توجه داشته باشید که ترامپ تعرفههای مندرج در این قرارداد را به نفع آمریکا تغییر داد و کنگره هم به مدت چهار سال قرارداد جدید را مورد تأیید قرار داده است. بنابراین فکر نمیکنم که اگر دموکراتها بخواهند آن را تغییر دهند، موفق شوند.
چشمانداز ۲۰۲۱
این پژوهشگر مسائل آمریکای لاتین در پایان خاطرنشان کرد: در سال ۲۰۲۱ بحث تقابل جبهه چپگراها و راستگراها در آمریکای لاتین ادامه خواهد داشت و مجدداً ما شاهد ادامه پاندمی کرونا در این جغرافیا خواهیم بود. تحولات این بلوک بدون تردید متاثر از کرونا خواهد بود که در رأس آن مسائل اقتصادی و اجتماعی قرار خواهد داشت. نکته دیگر این است که با روی کار آمدن دموکراتها در کاخسفید احتمالاً بحث مهاجران و فرامین اجرایی در حوزه آمریکای لاتین دستخوش تغییر خواهد شد؛ چراکه تیم «جو بایدن» اساساً راهبرد نیمکره گرایی را در دستور کار قرار میدهد و به نظر میرسد در مورد کوبا تغییراتی صورت بگیرد اما در مورد ونزوئلا هنوز هیچ چیز مشخص نیست.
منبع: ایلنا
کلیدواژه: آمریکای لاتین برزیل بولیوی کوبا نیکلاس مادورو ونزوئلا شیلی آرژانتين اوو مورالس دونالد ترامپ نفتا ژائیر بولسونارو خوان گوایدو سال گذشته میلادی آمریکای لاتین پاندمی کرونا سال گذشته سال ۲۰۲۰ شاهد بودیم ما شاهد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.ilna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایلنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۵۷۲۹۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
واکاوی ریشههای اعتراضات ضداسرائیلی در دانشگاههای آمریکا
فرارو- در روزهای گذشته دانشگاههای آمریکایی نظیر: کلمبیا، ماساچوست، نیویورک، براون، و دهها دانشگاه دیگر در ایالتهای مختلف آمریکا، صحنه برگزاری اعتراضات و همچنین تحصن از سوی دانشجویان و اساتید دانشگاهی بوده است.
به گزارش فرارو؛ این طیفها به طور خاص خواستار پایان فوری جنگ غزه و همچنین خاتمه دادن به حمایتهای مالی و تسلیحاتی آمریکا و نهادهای دانشگاهی و شرکتهای تسلیحاتی از رژیم اشغالگر قدس شده اند و در عین حال، این خواسته را نیز مطرح کرده اند که آن دسته از دانشجویان و اساتیدی که به دلیل حمایت از ملت فلسطین و انتقاد از اسرائیل هدفِ اقدامات تنبیهی قرار گرفته اند نیز بایستی عفو شوند.
با این همه، نکته قابل تامل اینکه اعتراضات در دانشگاههای مختلف آمریکا با واکنش سنگین و قهری نیروهای امنیتی این کشور رو به رو شده است. تصاویر و ویدئوهای فراوانی از بازداشت دانشجویان، اساتید و خبرنگاران، در فضای مجازی و رسانههای مختلف جهان منتشر و پخش شده است.
دامنه اعتراضات به آمریکا محدود نمانده و در مدت اخیر اعتراضات به کشورهایی نظیر ایتالیا، استرالیا و فرانسه نیز کشیده شده است. بسیاری از تحلیلگران سعی داشته اند تا به واکاوی ریشههای این اعتراضات بپردازند. به بیان ساده تر، سعی داشته اند این سوال را پاسخ دهند که عمده محرکهای انفجار اعتراضات جاری در دانشگاههای آمریکا چیست؟
به نظر میرسد در پاسخ به این پرسش، میتوان به ۲ مولفه عمده و محوری اشاره کرد.
۱. شکاف نسلی در آمریکایکی از محرکهای عمده و محوری که اغلب جامعه شناسان در ریشه شناسی اعتراضات به آن معطوف بوده اند، مساله و چالش "شکاف نسلی" بوده است. به این ترتیب که میان ارزشهای مقامهای ارشد و نخبگان سیاسی و به طور کلی طبقه حاکمه در آمریکا و قشر جوان و تحصیلکرده در این کشور، شکاف و گسست ایجاد شده و همین مساله موجب شده تا در بسیاری از موضوعات سیاست داخلی و خارجی آمریکا، انفجار نوعی منازعه و تقابل میان دولتمردان و تصمیم سازان و قشر جوان و نسلِ Z رخ دهد.
در این رابطه، تحلیلهای مختلف در خودِ آمریکا حاکی از این هستند که مساله شکاف نسلی در ارتباط میان حامیان هر دو حزب جمهوریخواه و دموکرات و احزاب برقرار است با این حال، این شکاف به نحو جدیتر و عمیق تری در حزب دموکرات و شیوه حکمرانی آن قابل مشاهده است.
نسلهای جوان و دانشگاهی در آمریکا، بر این باورند که حاکمان این کشور دچار نوعی تاخر از نظر تاریخی هستند و به واقعیتهای روز، متناسب با مقتضیات جهان کنونی را نمینگرند و همچنان اسیر بینش و رویکردهایی هستند که آمریکا را قدرت برتر و هژمون جهان میدانند. قدرتی که میتواند هرکاری انجام دهد و از تبعات و پیامدهای آن نیز فرار کند.
۲. افول هژمونیکیکی از محرکهای دیگری که برخی تحلیلگران مسائل راهبردی در توضیح ریشههای اصلی اعتراضاتدانشگاهی به آن اشاره میکنند، این مساله است که این رویداد را باید نقطهای از یک روند کلی دانست که از مدتها قبل آغاز شده و اشاره به افول هژمونیک موقعیت بین المللی آمریکا دارد.
جهان در دورههای زمانی مختلف، از وجود یک یا چند قدرت هژمونیک بهره برده است. قدرت یا قدرتهایی که نظام بین الملل را سامان داده و نوعی نظم را در آن برقرار میکنند.
در هر سیکل تاریخی، قدرتهای هژمونیک، فرازها و در نهایت فرود را تجربه میکنند و در نهایت با سقوط هژمونی خود و یا کم فروغ شدن آن، با خیزش قدرتهای رقیب مواجه میشوند و نظمی تازه در جهان شکل میگیرد و تقویت میشود.
در سالهای گذشته نشانههای متعددی از افول هژمونیک آمریکا نیز در جهان قابل مشاهده بوده است. افولی که هم ناشی از سستی بنیادهای ایدئولوژیک و فکری نظام سیاسی آمریکا بوده و از جذابیت جهانی آن کاسته و هم متاثر از شکستهای میدانی آمریکا در جبهههای مختلف در مواجهه با رقبایش در مناطقی نظیر شرق و غرب آسیا، قاره آفریقا و یا حتی اروپا بوده است.
حال در این بحبوحه، عرصه سیاست داخلی آمریکا نیز همچون حوزه سیاست خارجی این کشور، متاثر از این شکستها، جلوههایی از افول هژمونیک آمریکا را به نمایش گذاشته است. جلوههایی که علاوه بر نمایش کاستی و ضعفهای نظام حکمرانی آمریکا، از عدم توانایی حل و فصل مسائل و مشکلات حکایت دارند. از این منظر، اعتراضات جاری در آمریکا، یک نقطه و ایستگاه از روندی کلی است که در ادامه راه نیز بایستی انتظار نمودهای عینی تری از آن را داشته باشیم.
این رویدادهادر نهایت بسیاری از معادلات و جایگاه جهانی آمریکا را دگرگون میکنند. برخی تحلیلگران در آمریکا به این نکته اشاره میکنند که هیچ بعید نیست حتی آمریکا در اواخر دهه ۲۰۲۰ میلادی، از حیث حکمرانی سیاسی، به سمت یک کشور اقتدارگرا و دیکتاتوری تغییر جهت بدهد.